آینه

شعر یعنی نور یعنی آینه

آینه

شعر یعنی نور یعنی آینه

شیشه عطر

شنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۳، ۰۴:۲۶ ب.ظ

کمبود اشعار مرا چشم تو جبران می کند

موی پریشان تو در اشعار طوفان می کند

آن قدر گفتم از لبت تبخال زد لب های من 

تبخال لب های مرا یک بوسه درمان می کند

در شیشه های عطر خود گویا شراب انداختی

بویت تمام شهر را سرمست و حیران می کند

پیراهن سرخ تو را گل دید شد غرق عرق

از شرم چشمان تو گل سر در گریبان می کند

آن قدر زیبایی که در اشعار من جایت نشد

در آخرین بیتش غزل احساس نقصان می کند

                        ***

پی نوشت:

یک روز می آید مرا می بینی و رد می شوی

بنیاد اشعار مرا این فکر ویران می کند

۹۳/۰۳/۱۰
میرزا محمد حسین حدائق

نظرات  (۳)

فقط باید گفت

شیرینی لبهای تو کافر، مسلمان میکند
براوو

همیشه آن را که انتظار می کشیم

به موقع نمی آید...

و عشق یعنی جنگلی که گرسنه شود

خودش را خواهد خورد!!!



ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">