آینه

شعر یعنی نور یعنی آینه

آینه

شعر یعنی نور یعنی آینه

کمبود محبت

پنجشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۳، ۰۳:۰۶ ق.ظ

:«عاشقی؟ یعنی که کمبود محبت داشتی

از همه در کودکی احساس نفرت داشتی»

ای زبان ای کاش آن روزی که گفتی عاشقم

لال بودی لااقل ای کاش لکنت داشتی

خسته ام از مردم این شهر می فهمی خدا؟

در تمام طول عمرت درد غربت داشتی؟

زندگی کردن در اینجا مردنی تدریجی است

راستی به زندگی با مرگ عادت داشتی؟

در میان مردم نامرد این شهر کثیف

بر لبت -در جمع- لبخند حماقت داشتی؟

ظاهرا جز تو مرا اینجا نمی فهمد کسی

تا کنون مثل منی را بین خلقت داشتی؟

خواستم این را بگویم پاک یادم رفته بود

مثل من اینگونه احساس حقارت داشتی؟

عاشقش بودم نفهمیدم چه شد یک دفعه گفت:

«عاشقی؟ یعنی که کمبود محبت داشتی...»

 

۹۳/۱۰/۲۵
میرزا محمد حسین حدائق

نظرات  (۳)

عجیبه واقعا!!!!!

محمدحسین جان سلام
استفاده کردیم.
آقا دیر ب دیر میای؟!
موفق باشی
التماس دعا
پاسخ:
سلام
ممنونم
ببخشید یکم سرم شلوغ شده
ایول

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">