آینه

شعر یعنی نور یعنی آینه

آینه

شعر یعنی نور یعنی آینه

۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۲ ثبت شده است

عطسه ای گر می کنی یاد من بیچاره کن

گوییا صبر از تمام واژهایم می چکد

۱ نظر ۲۷ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۲۸
میرزا محمد حسین حدائق

می توان از عشق تو هر روز صحبت کرد و مرد

از غزل های لبت هر شب حکایت کرد و مرد

هر که درگیر تو شد یک روز شاعر می شود

می توان از چشم تو گاهی روایت کرد و مرد

شاعرک روزی که درگیر نگاهت شد نوشت:

می شود با شعرهای خود قیامت کرد و مرد

از ازل محراب ابروی تو مسجد بوده است

می شود در مسجدت حس عبادت کرد و مرد

آخرش تنها برای خواندن این شعر خود

لحظه ای پیش تو آمد یک سلامت کرد و مرد

۳ نظر ۲۶ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۲۰
میرزا محمد حسین حدائق

ف گفتی و یک فاجعه بر پا کردی

با تک تک واژه هات غوغا کردی

امروز تو با سکوت رمزآلودت

اسرار مرا عجیب افشا کردی

۱ نظر ۲۳ مرداد ۹۲ ، ۱۲:۱۰
میرزا محمد حسین حدائق

شب است وشاعر وشهری پر از هوای کثیف

نشسته بر دلش انبوهی از صدای کثیف

غریب و خسته و تنها و بیهدف می گشت

میان شهر خودش شهر آشنای کثیف

نگاه او به نگاه کسی نمی افتاد  

درون آن خفقان، ناکجا سرای کثیف

گذشت دوره ی شعر و گذشت دوره ی عشق

رسیده جاده ی دوران به انتهای کثیف

کسی ندید که او عاشق ستاره شده

دچار بغض عجیبی در آن فضای کثیف

به آخر غزلش می رسید و جان میداد

جوان ترین غزل روزگار های کثیف

۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۵۰
میرزا محمد حسین حدائق

رفتی و مرا به حال خود ول کردی

افکار مرا دچار مشکل کردی

چندیست میان قبر ها می گردم

انگار مرا به مرگ مایل کردی

۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۲ ، ۱۱:۴۲
میرزا محمد حسین حدائق