آینه

شعر یعنی نور یعنی آینه

آینه

شعر یعنی نور یعنی آینه

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است

باید به تو تقدیم کنم یاسمنی را

تا یاد بگیرد ز تو نازک بدنی را

باید که به بلبل بدهم از تو نشانی

تا یاد بگیرد هنر خوش سخنی را

بر کوری من رحم کن ای یوسف یزدی

بفرست به امید شفا پیرهنی را

نفرین به دلم باد اگر از درد فراقت

بر پا نکند در دل خود سینه زنی را

اشعار مرا بر در و دیوار بیاویز

تا اینکه بگیرد دل هر مرد و زنی را

این است دلیل سخن شاعر خوش ذوق

«افسرده دل افسرده کند انجمنی را»

۹ نظر ۱۳ شهریور ۹۳ ، ۰۶:۱۳
میرزا محمد حسین حدائق

لذت شیرین خواب هر شبت مال خودت

لطف کن بگذار من هر صبح بیدارت کنم

۱ نظر ۱۳ شهریور ۹۳ ، ۰۶:۰۲
میرزا محمد حسین حدائق

می شود در وصف تو گاهی هزاران شعر گفت

می شود گاهی برایت زیر باران شعر گفت

می شود حتی برای دیدن لبخند تو

یک شبی در حجره با چشمان گریان شعر گفت

گاه گاهی گوشه محراب یادت می کند

شیخ عاشق در میان ذکر سبحان شعر گفت

یا حبیبی قد قتلت فی هویک باسما

در رثایت شاعری هم وزن قرآن شعر گفت

یاد چشمان تو را این شهر هم در دل گرفت

چونکه شاعر در دل تنگ خیابان شعر گفت

آخرش بیچاره شد در راه بی پایان وصل

از نفس افتاد روی خط پایان شعر گفت

۲ نظر ۱۳ شهریور ۹۳ ، ۰۶:۰۱
میرزا محمد حسین حدائق

فریاد بزن سکوت ممنوع

از حق خودت هبوط ممنوع

ترسم که قضا شود نمازم

در ضیق زمان قنوت ممنوع

گفتند: «که عشق انحراف است

تشبیه لبش به توت ممنوع

باید که به ساز ما برقصی

رقصیدن با فلوت ممنوع»

محدود شوم؟ خیال کردند.

من مطلقم و شروط ممنوع

۳ نظر ۰۶ شهریور ۹۳ ، ۱۲:۱۲
میرزا محمد حسین حدائق