آینه

شعر یعنی نور یعنی آینه

آینه

شعر یعنی نور یعنی آینه

ازدحام شهر

چهارشنبه, ۱۵ آذر ۱۳۹۱، ۰۲:۰۱ ب.ظ

از ازدحام این شهر رفتم چرا؟ دلم خواست

چشم از غزل نوشتن بستم چرا؟ دلم خواست

دیروز با گمانم هشیار بودم اما

امروز با یقینم مستم چرا؟ دلم خواست

از مسجد و کلیسا بوی خدا نیامد

دل را زدین و ایمان شستم چرا؟ دلم خواست

در دور کعبه ی دل وقتی طواف کردم

او را به سنگ باور بستم چرا؟ دلم خواست

با گفته های «تنها» داد خدا در آمد
در گور اعتقادم خفتم چرا ؟ دلم خواست

۹۱/۰۹/۱۵
میرزا محمد حسین حدائق

نظرات  (۱)

دلت غلط کرد..........................

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">