یا ابن الحسن
دوشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۲:۴۳ ب.ظ
خواستم از تو بگویم
قلمم واژه نداشت...
۹۲/۰۲/۱۶
آینه
شعر یعنی نور یعنی آینه
میرزا
طبقه بندی موضوعی
-
دفتر شعر تنها
(۱۳۲) -
متن آزاد
(۱۵)
بایگانی
- خرداد ۱۳۹۶ (۲)
- آذر ۱۳۹۴ (۸)
- فروردين ۱۳۹۴ (۱)
- دی ۱۳۹۳ (۴)
- آذر ۱۳۹۳ (۶)
- آبان ۱۳۹۳ (۳)
- مهر ۱۳۹۳ (۵)
- شهریور ۱۳۹۳ (۴)
- تیر ۱۳۹۳ (۱)
- خرداد ۱۳۹۳ (۵)
- ارديبهشت ۱۳۹۳ (۱)
- فروردين ۱۳۹۳ (۱)
- اسفند ۱۳۹۲ (۵)
- دی ۱۳۹۲ (۱۰)
- آذر ۱۳۹۲ (۹)
- آبان ۱۳۹۲ (۲)
- مهر ۱۳۹۲ (۴)
- شهریور ۱۳۹۲ (۴)
- مرداد ۱۳۹۲ (۵)
- تیر ۱۳۹۲ (۱)
- خرداد ۱۳۹۲ (۸)
- ارديبهشت ۱۳۹۲ (۳)
- فروردين ۱۳۹۲ (۶)
- اسفند ۱۳۹۱ (۱)
- بهمن ۱۳۹۱ (۲)
- دی ۱۳۹۱ (۲۲)
- آذر ۱۳۹۱ (۲۴)
آخرین مطالب
- ۹۶/۰۳/۲۴دفاع تحمیلی
- ۹۶/۰۳/۲۴افکار تار
- ۹۴/۰۹/۱۳آخرین خواستگاری
- ۹۴/۰۹/۰۷زمستانم
- ۹۴/۰۹/۰۷انقلاب مخملی
- ۹۴/۰۹/۰۷حجاب
- ۹۴/۰۹/۰۷سوال!!!
- ۹۴/۰۹/۰۷آیا پشیمان می شود؟؟؟
- ۹۴/۰۹/۰۷تا خراسان...
- ۹۴/۰۹/۰۷مسموم
۲۴ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۰۸
حاتم ابتسام
حاتم ابتسام
چه بی واژگیه قشنگی!
۲۰ ارديبهشت ۹۲ ، ۲۳:۴۷
هورانه
هورانه
احسنت...
۱۷ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۲۴
گرفتار
گرفتار
سلام
"خواستم" از تو بگویم؟
"قلمم" واژه نداشت؟
پاسخ:
سلام یه رابطه مستقیم بین من و قلمم هست
سلام یه رابطه مستقیم بین من و قلمم هست
۱۶ ارديبهشت ۹۲ ، ۱۵:۱۴
مـ نـ مـ
مـ نـ مـ
حس قشنگی داشت ...
گیر کرد در گلوی قلم ،
نام تو ؛
و مــُــرد ...
مـ نـ مـ
پاسخ:
بزرگوارید
بزرگوارید
سلام
هیچ ترتیبی و آدابی مجو
هرچه میخواهددل تنگت بگو
لینک شدی