آینه

شعر یعنی نور یعنی آینه

آینه

شعر یعنی نور یعنی آینه

حدیث نفس

يكشنبه, ۲۱ مهر ۱۳۹۲، ۰۸:۰۰ ق.ظ

ظاهرم مثل میش مظلوم و باطنم مثل گرگ درنده

سینه سرشار از تنفر و درد چهره ام شاد و خنده آکنده

می زنم زخم بر تن عشقم با نگاهی به دختری ولگرد

می خراشم تمام ایمان را با زبانی صریح و برنده

منم آن شاعر عجیب و غریب که شدم عاشق هوس هایم

منم آن کودک دو ساله ی لوس با همان خلق و خوی یک دنده

مدتی می شود که درگیرم با خودم، با زمانه، با مردم

ساده ام، احمقم، توهمی ام، دل خوشم با دروغ آینده

این غزل سرد و خشک و بی روح است مثل حال و هوای هر شب من

تا که در بیت آخرش من با یاد معشوق می زنم خنده:

ای پریچهر ای خدای سکوت خنده هایت ملیح و رویایی

ای تو تنها دلیل زندگی ام خنده هایت همیشه پاینده

۹۲/۰۷/۲۱
میرزا محمد حسین حدائق

نظرات  (۳)

۲۴ مهر ۹۲ ، ۲۱:۱۰ غریبه ای آشنا
هرجور راحتی.حرف نزن.افاده ها طبق طبق ...
پاسخ:
ممنون 
کافه چه خبر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟التماس 2a
پاسخ:
کافه؟؟؟؟؟ 
۲۳ مهر ۹۲ ، ۲۲:۲۹ غریبه ای آشنا
سلام.میگم چیزهایی ک توی این غزل گفتی واقعیت داره؟ راسی معنی بعضی ازابیات برام مبهم بودن مثلا:میزنم زخم برتن عشقم بانگاهی ب دختری ولگرد میخراشم تمام ایمان رابازبانی صریح وبرنده یعنی چی؟ راسی منظورت از شدم عاشق هوس هایم توی این شعر چیه؟ این شعرتم مثل همیشه زیبابود.
پاسخ:
ممنون
مامانم گفته با غریبه ها حرف نزنم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">