تا خراسان...
شنبه, ۷ آذر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۲ ق.ظ
می شود هر شب به یادت مثل باران گریه کرد
در خیابان بغض کرد و در خیابان گریه کرد
می شود اصلا به یاد چشم های ناز تو
از دل شیراز رفت و تا خراسان گریه کرد
وای بر آن اعتقادی که تو را از من گرفت
در فراقت می شود از درد ایمان گریه کرد
چشم هایم بعد شب های دراز موی تو
هر که را می دید با موی پریشان گریه کرد
مولوی از شمس رویت دم زد و مشهور شد
سعدی از چشم تو گفت و یک گلستان گریه کرد
بس که گفتم از تو شعرم انجمن ها را گرفت
همنوا با شعر من اشعار ایشان گریه کرد
حال من را می شود حالا چنین توصیف کرد:
شاعر بیچاره ای که مثل باران گریه کرد
۹۴/۰۹/۰۷