دفتر شعر از دل بی تاب من در مانده است
اشک در چشم پر از خوناب من در مانده است
هم ز دوری بی قرارم هم ز وصلت شرمسار
واژه از توصیف حس ناب من در مانده است
بی عنایت های تو قطعا کمیتم لنگ بود
هر کسی از حالت نایاب من در مانده است
خواب دیدم گم شدم در کربلا پیدا شدم
ابن سیرین را ببین در خواب من در مانده است
مختصر بودم که از عشقت مطول گشته ام
عالم بی چاره ای در باب من در مانده است
هیچ ترتیبی و آدابی نمی جویم دگر
والسلام. از هجر تو آداب من در مانده است